قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت شصت و هشتم
زمان ارسال : ۱۸۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
نگاهی به صورتم انداخت.
- تاباندخت یه چیزی پرسید که خیلی مهمه. چرا باید یه زن و مرد رو که دروهمسایه فکر میکنن زنوشوهرن، تو خونهشون بگیرن. عزیزم، به خاطر این نریخته بودن تو اون خونه. یکی دیگه اونجا بوده که رفته بودن ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زهرا
00سلام خدمت نویسنده محترم،داستان خیلی خوبی نوشتین،مشخص اطلاعاتتون عالیه،اما درمورد موارد مذهبی خیلی اطلاعات پایینی دارین و اظهار نظرتون خیلی ساده انگارانس،بدون درنظر گرفتن حکمت واقعی اونهاست.موفق باشین