قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت شصت و ششم
زمان ارسال : ۱۸۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
گفته بود زنده است اما صورتش غمگین بود و حالتش طوری بود که انگار آمده خبر مرگ بدهد.
ایرج شانههایم را گرفت و تکانتکانم داد.
- نفس بکش تابان، صورتت رنگ گچ دیوار شد.
نفسی را که نفهمیده بود ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما