پارت شصت و ششم

زمان ارسال : ۹۲ روز پیش

_از همون راهی برو که سناریوشو چیدی! در ورودی دوربین داره.

_و تو نمی‌خوای که من دیده بشم!

نگاهشان لحظه‌ای به هم گره خورد و تانیا لرزش نگاه آرسین را دید. مدت زیادی دوام نیاورد. چشمانش بی‌اختیار پر و خالی می‌شدند و گونه‌هایش پیوسته تر!

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید