هدف سخت به قلم زهرا رحمانی
پارت شصت و سوم
زمان ارسال : ۹۵ روز پیش
با صدای کوبیدن به در، از هم جدا شدند. تانیا مضطرب شده بود و این نگرانی را در آرسین نیز حس کرد.
_برو تو راهرو، اتاق سمت چپ!
نمیدانست چرا میل به همکاری با او را دارد؛ اما در آن لحظه، حس میکرد محافظت از او، تنها کار درستی است که باید انج ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم گلی
00آرسین زرنگ تر از این حرفهاست که به راحتی لو بره خیلی قشنگ بود ممنون نویسنده جان