پارت شصت و نهم

زمان ارسال : ۱۵۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه


تاته با یکی از دست‌هایش بازوی نرمین را گرفت و با دست دیگر به راهی که در سیاهی شب گم شده بود اشاره کرد.
- می‌دونی چقدر مونده تا مریوان؟ صدای انفجار رو شنیدی؟ راه درازه و پُر خطر، این بچه دست و پات رو می‌بنده. به الله خودش هم گناه داره.
نرمین از سرجایش بلند شد و با صدایی که از ته حنجره‌اش بیرون می‌آمد و با اشک‌هایی که دیده نمی‌شد، همه را مخاطب قرار داد.
- خەمو چیشیتانە¹؟ ها؟

79
23,798 تعداد بازدید
64 تعداد نظر
113 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید