پارت شصت و ششم

زمان ارسال : ۱۵۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

تاته زیر درخت گردوی بزرگی که تنه‌اش از قدمت صدساله حرف می‌زد، کوله‌اش را زمین زد. بقیه نیز به پیروی زیر همان درخت اتراق کردند. به کمک ئه‌‌دا زیرانداز بزرگی را از درون کوله بیرون آورد و با کمی فاصله از کوله‌ها روی زمین پهن کرد. ئه‌دا سمت نرمین رفت و کمک کرد بنشیند و بعد رو به تاته لب زد.
-نفس که تازه کردین، یکی دونفرتون برید آب بیارید،  رنگ به روی این زن نمونده، یه چیزی سر هم کنم بخور

79
23,804 تعداد بازدید
64 تعداد نظر
113 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید