پارت هفده

زمان ارسال : ۱۹۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه

معز سر تکون داد و از روی مبل بلند شد.
- لیا جان الان وقت مناسبی برای این حرف ها نیست برو تو اتاق استراحت کن فردا درباره اش صحبت میکنیم.
صدام رو کمی پایین آوردم و به معز که روبروم ایستاده بود خیره شدم.
- اتفاقا الان حلش کنیم بهتره شما دخالت نکن.
با چشم برام خط و نشون کشید اما جدیش نگرفتم و کنارش زدم.
اگه از همین حالا قرار بود جلوی حرف هاشون سر خم کنم و چیزی به روی خودم نیارم

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.