پارت شصت

زمان ارسال : ۸۷ روز پیش

پس از آن تماس مبهم، مولایی گفته بود که برای حفظ سلامتی، او را جای امنی می‌برد. این‌که به منزل شخصی ستوان رفته بود، یعنی باگ بعدی به وجود آمده بود. تانیا در تمام مدت به این فکر کرده بود که بهترین واکنش چه چیزی می‌تواند باشد؟ نهایتا با دیدن خانه‌ی ستوا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید