پارت سی و پنجم :

از رفتنش که فارغ شدم، پردۀ ابریشم اتاقش را کنار راندم.

رنگ سیاهش در همهمۀ خیابان شَهران می‌درخشید. همان آژانسی که با خودروی گران‌قیمت به دنبال چکامه آمده بود... همان آژانسی که خودرویش تویوتا بود و راننده‌اش آن مرد گمنام.

در آخرین لحظه ک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.