توأمان به قلم حنانه بامیری
پارت سی و سوم :
پوزخند بر لبانش نشست و نگاه منتظر من بر صورتش.
خوب میدانستم چه خواهم شنید؛ همیشه در پشت پوزخندهایش، نیش زبانش بود که بر جانم فرو میرفت.
- دلت نیومد یا جایی رو نداشتی؟
باید عادت میکردم؛ اگر قرار بود در آن خانۀ نفسگیر بمانم، اگ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما