پارت بیست و چهارم

زمان ارسال : ۱۲۳۷ روز پیش

در حال بارگذاری پارت هستیم. مشاهده پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

7960
992,111 تعداد بازدید
3,766 تعداد نظر
83 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ?⁦?️⁩ابلیس

    ۱۷ ساله 20

    هعییییی آخ جان دمت گرم بهار دخمل خوبی بوده منک فکر کردم نیاز رف دیگ ولی بیخیال میلادو عشقه منک عاشق شخصیت میلاد شدم خعلی باحاله😂😘🙈😻🐾⁦🖇️⁩

    ۳ سال پیش
  • nazanin

    43

    میشه لسفا اسم واقی پسری که عکسشرو به عنوان میلاد گذاشتین بگین ؟؟؟ ᕙ(⇀‸↼‶)ᕗ

    ۳ سال پیش
  • سایان

    ۱۶ ساله 30

    مث همیشع عالی نویسنده جون اگع میشع ی عکس دیگع از فریاد بزارید 😍😍😍😍😘😘😘

    ۳ سال پیش
  • دنیز دیوونه

    ۲۰ ساله 60

    دوستان احتمالا از اینجا به بعد تمرکز بیشتر روی میلاد و دنیز میشه واسه اینکه این دوتا مشکلشون حل شده و اینکه کاش از زبون میلاد هم می نوشتن

    ۳ سال پیش
  • ?

    ۱۸ ساله 101

    خانم نویسنده عزیز لطفا بیشتر درباره دنیز و میلاد باشه متشکرم از شما ولی واقعا این رمان جذابی عاشقش شدم مخصوصا از شخصیت میلاد خیلی خیلی خوشم میاد

    ۳ سال پیش
  • ماه~

    60

    چه عالی شد که نیاز نرفت چون اگر میرفت مثل بقیه رمان ها، داستان نیاز و فریاد بی مزه و تکراری میشد😁

    ۳ سال پیش
  • هانیه

    ۱۳ ساله 00

    وییی من دارم ازفوضولی میترکم میخوام بدونم بهارچی به نیازگفته واینکه به نظرم کسی که سناریوهمچین ماجراای روچیدی نمیادخیلی ساده داستان روتموم کنه قطعااتفاقای دیگه ای هم میفته که داستان روهیجانی میکنه

    ۳ سال پیش
  • دخی

    00

    وای خیلی خوب شدنیازنرفت.فک نمیکردم البته فکر ک میکردم ولی دست بهاردردنکنه دخترخوبی بوداخه گفت بهاراون کمک کرده دیگه.اوم یه سوالم داشتم من میرم توبخش ارتباط بانویسنده نمیاد😕

    ۳ سال پیش
  • Hasti

    10

    ن بسنده این کتاب مرجان فریدی واقعا کتاب های قشنگی مینویسه من عاشقشم واین خیلی خوبه💛🌷

    ۳ سال پیش
  • 10

    عالییییییییییییییییییییییییییییییی

    ۳ سال پیش
  • نیو

    40

    ایول خیلی خوب بود👍😂حالا بهار از کجا یهو پیداش شد😐😐

    ۳ سال پیش
  • فضولی مگه ؟

    10

    عالییی

    ۳ سال پیش
  • Zeinab gh

    80

    الهییییی...چه قشنگ و عاشقانه و رمانتیک همو بغل کردن...خداروشکر نیاز به کله رنگی خودش رسید..خیلی خوب شد نرفت..

    ۳ سال پیش
  • Negarr

    20

    وای خخدا خوب شد نرفت وگرنه من سکته رو زده بودم اخیش حالا دیگه خیالم راحته

    ۳ سال پیش
  • ?بهار

    ۱۴ ساله 100

    آخیشششششش مرسی نویسنده 🌷🌷همش نگران این بودم که بهار ادم بده بشه😑💔

    ۳ سال پیش
  • گلی بی آریس غمگین?

    ۲۱ ساله 160

    اوو چ صحنه ی رمانتیکی بهار حتما همه ماجرارا تعریف کرده واسه نیاز ک فریاد بی گناهه هعییییی

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید