هدف سخت به قلم زهرا رحمانی
پارت پنجاه و سوم :
در راه، با چند آشنا برخورد کرد که بدون اعتنا به تمایل آنها به خوش و بش، با یک عذرخواهی، به مسیرش ادامه داد. هنوز همانجا نشسته بودند. دو دختری که ساسان دقایقی پیش، عکسشان را ارسال کرده بود. حتی به اشارههای ساسان، مبنی بر فالگوش ایستادنش نیز بیتوجهی کرد و بدون مقدمه، وارد اتاقک آلاچیق شد.
با وجود اینکه جز آن دو نفر، چند جوان دیگر نیز، در همان فضای زیبا و سرسبز نشسته بودند و از اوق
مریم گلی
10آقا آرسین حقته ،تا تو باشی و بیرحمانه بهش سیلی نزنی ،خیلی جالب شده ،ممنونم نویسنده جان