هدف سخت به قلم زهرا رحمانی
پارت پنجاه و دوم
زمان ارسال : ۱۰۹ روز پیش
_خودم خواستم. مگه ایراد این گردنبند چیه؟
آرسین مدال و زنجیر را در جیبش چپاند و زمزمه کرد:
_پاشو حاضر شو! برمیگردیم خونه.
تانیا سر پا ایستاد.
_من دیگه برنمیگردم. از پیشت میرم.
کفشهایش را به پا کرد و ادامه داد:
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما