توأمان به قلم حنانه بامیری
پارت سی :
***
واژههایی شبیه اما فرسنگها دور از هم... .
چرا پایم، تنم را تا آن خیابان کشانده بود، نمیدانستم. چگونه از شَهران به شَهرابی رسیده بودم، نمیدانستم.
بند بند وجودم در آن خیابان پرسه میزد. جسمم نه، روحم در آن خیابان جُولان مید ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما