تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت صد و شصت و نهم :
- خیلی که... مجبور شدم دو تا لاستیک نو بخرم. راستش فکرشم نمیکردم اینقدر گرون باشه. تا قبل از اینکه کارت بکشم میگفتم فدای سرم، ولی بعدش نظرم عوض شد.
مردانه میخندد و دست روی ران پایش میکشد.
- بازم خدا رو شکر که زودتر خودت رفتی کارت کشیدی. وگرنه صدرا فاکتور این هم مینوشت پای من.
در جوابش تنها لبخندی میزنم و با اجازهی جمع به اتاق میروم تا کارم را شروع کنم. پیراهن مردانه
مطالعهی این پارت کمتر از ۱۰ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۴۷ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
سپیده
00احتمالاً از الان به بعد هلن وهمایون هم به جمع عاشقا اضافه میشن فاطمه جون خسته نباشید گلم
۸ ماه پیشZahra.s
00به به هرشب تا دم خونه 😂داره راه باز میکنه واسه خودش
۸ ماه پیشAa
00مرسی دستت طلا👏💐
۸ ماه پیشماهرخ
00عالییییییههههههه
۸ ماه پیشفاطمه
۴۰ ساله 00این رمان تموم بشه من نصف جون شدم دستت طلا بهترین رمانیه که خوندم
۸ ماه پیشاسرا
20وای عجب پیشنهادی دادممنون 😘
۸ ماه پیش
سیتا
00صدرا بادیگارد می شود