تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت صد و شصت و ششم :
بحث و دعواهای دیشبمان با قرار بازداشت سمیر میان گریه و نفرین سعیده خانم به پایان رسیده بود. هرچه آقا یحیی التماس کرده بود که حرمت موی سفیدش را نگه دارم و بخاطر او کوتاه بیایم، نپذیرفته و گفته بودم تا آخر این شکایت را دنبال خواهم کرد. شاید از مزاحمتهای تلفنیاش چیزی دستم را نمیگرفت اما ورود بیاجازهاش به حریم خانهی من برای طرح یک شکایت پر و پیمان کافی بود. حتی آخر سر بابا هم میخو
ناشنس
00عالی