هدف سخت به قلم زهرا رحمانی
پارت پنجاه و یکم
زمان ارسال : ۱۶۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
_بخشیدیش به اون؟
هر سه نفر دیگر، به لیایی که عملا صدایش میلرزید، خیره شدند. اشارهاش به گردنبند تانیا بود؛ ولی نگاهش به آرسینی دوخته شد که او نیز لبخند از لبانش رخت بسته بود. تانیا شنید که آرسین زمزمه کرد:
_من نمیدونم اینجا چه خبره؟
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما