پارت چهل و پنجم :

_فکر می‌کردم در مورد آماده شدن توضیحات رو به سوجان داده‌م.
تانیا نفس کلافه‌ای کشید و خود را جمع و جور کرد.
_من اون لباس رو نمی‌پوشم!
این را گفت و وارد اتاق شد. نتوانست در را ببندد؛ زیرا آرسین با قدمی به جلو، کاملا در میانه‌ی در قرار گرفته بود.
_فکر نمی‌کنم حق انتخابی بهت داده باشم!
جفت ابروهای تانیا بالا پرید. اکنون احساس حماقت جای خشم را پر کرده بود.
_تو در مورد من

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۵۷ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.