پارت چهل و دوم

زمان ارسال : ۱۲۰ روز پیش

بی آنکه بداند چه می‌کند، دستش را روی دست گرمی که فرمان را در مشت گرفته بود، گذاشت. گرمای دست آرسین، دست یخ‌زده‌اش را در کام گرفت و نگاه مردانه‌اش را به سوی انگشتان ظریفش کشاند.

_تانیا! من برای تو خطرناکم.

لحن صدایش بغض داشت. دیگر از آن ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید