عشق باشکوه به قلم راضیه نعمتی
پارت یکم
زمان ارسال : ۳۳۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
فصل 1
پشت میز نشسته بودم و به سرعت یک نامهی اداری را تایپ میکردم که مدیر آموزشگاه یا همان خاله سیما از راه رسید و با قدمهایی آرام به سویم آمد. دست از تایپ کشیدم و به احترامش برخاستم:
ـ سلام خانم مهرجو.
ـ سلام مهسا جان.
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نیکا
00خوب