میراث هلیوس(جلد دوم) به قلم نگار بنی هاشمی
پارت سیزده :
در همین لحظه زنگ درشان که شبیه آواز پرنده بود، به صدا در آمد.
رونیکا با عجله از جا برخاست و کتش را که روی دستهی مبل قرار داشت، برداشت:
_ گلریز من باز میکنم، الیناست قراره باهم بریم کتابخونه.
به سرعت بوسهای بر روی گونهی سارا زد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه
00فوق العاده بود ❤