پارت سی و دوم

زمان ارسال : ۱۳۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه

با همان حال بد و چشمان پف‌کرده از گریه و رخسار برافروخته، کلید خانه را برداشت و از خانه بیرون زد. در خیابان سرگردان و بی‌دلیل راه می‌رفت. عابرانی که از کنارش می‌گذشتند، با تعجب نگاهش می‌کردند و بعضی هم نگاه ترحم‌آمیزی به او می‌انداختند. شال سیاه‌رنگ ساده‌اش از روی سرش افتاد. بی‌توجه به راهش ادامه داد.
راهی نمانده‌بود، باید به مادرش می‌گفت. شاید او راهی پیش پایش می‌گذاشت و او

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.