پارت بیست و ششم

زمان ارسال : ۱۲۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 24 دقیقه

روز بعد ایشتار زودتر از همیشه از خواب برخاست. دستی به اتاقش کشید و به مادرش در کارهای خانه کمک کرد. هوس کیک موزاییکی کرده‌بود، پس وسایل را از کابینت و یخچال بیرون کشید و مشغول شد.
مشغول خرد کردن بیسکوییت‌ها بود که مادرش گفت:
- امشب می‌ریم خونه‌ی سپهر.
- باشه.
هنگام عصر بود که لباس ساده‌ای پوشید و بدون هیچ آرایشی همراه با مادرش راهی خانه‌ی سپهر شدند. مثل همیشه مانتو و شا

100
20,565 تعداد بازدید
15 تعداد نظر
34 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید