ایشتار به قلم سیده نرجس کشاورزی
پارت بیست و پنجم
زمان ارسال : ۱۵۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 13 دقیقه
بعد از جریانی که بین شقایق، امیرحسین و ایشتار به وجود آمدهبود، ایشتار بیهیچ اغماضی دلش میخواست شقایق را از زندگیاش حذف کند. شقایق دوستی بود در ظاهر بره اما باطنی گرگطینت داشت. حیف گرگ که هیچ گرگی به دوست و همجنس خودش چنین خیانتی نمیکند.
لبهای پهن و گوشتیاش را که رژ قرمز خوردهبود محکم روی هم مالید و جعبهی شیرینی دانمارکی را در دستانش چرخاند. در آیینهی آسانسور به خود