پارت شانزده

زمان ارسال : ۱۸۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 11 دقیقه

اولین‌چیزی که در اتاقش جلب‌توجه می‌کرد، تابلوی وان‌یکاد قهوه‌ای طلایی بود. ساعت شماطه‌دار کنار تابلو زمان را نشان می‌داد.
جوراب‌هایش را از پا درآورد و درهم چپاند. گوشی‌اش را از جیبش بیرون کشید. چقدر دلش هوای شیراز را کرده‌بود. دلش جانانش را می‌خواست، همان دخترک موفرفری ریزنقش که دلش را به لرزه درآورده‌بود.
پیامی ‌از طرف ایشتار روی صفحه‌ی گوشی‌اش خودنمایی می‌کرد. مشت

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.