ایشتار به قلم سیده نرجس کشاورزی
پارت پانزده :
اگر رفتارهای احمقانهی آریان را نادیده میگرفت، درکل شب بدی برایش نبود. در تاریکی خانه چشمانش را گشود و پتو را بیشتر روی خودش کشید. با خود اندیشید «چقدر زندگی بالا و پایین داره. تا همین یکماه پیش بود که با مادرم تنها زندگی میکردیم و حالا یهخانوادهی جدید بهمون اضافه شده. واقعاً که باید این ضربالمثل رو قاب گرفت و به دیوار ذهن آویزون کرد که یهسیب رو بالا بندازی هزارتا چرخ میخور
مطالعهی این پارت حدودا ۱۰ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۳۶ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.