ایشتار به قلم سیده نرجس کشاورزی
پارت پانزده
زمان ارسال : ۱۸۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه
اگر رفتارهای احمقانهی آریان را نادیده میگرفت، درکل شب بدی برایش نبود. در تاریکی خانه چشمانش را گشود و پتو را بیشتر روی خودش کشید. با خود اندیشید «چقدر زندگی بالا و پایین داره. تا همین یکماه پیش بود که با مادرم تنها زندگی میکردیم و حالا یهخانوادهی جدید بهمون اضافه شده. واقعاً که باید این ضربالمثل رو قاب گرفت و به دیوار ذهن آویزون کرد که یهسیب رو بالا بندازی هزارتا چرخ میخور