ایشتار به قلم سیده نرجس کشاورزی
پارت هفتم
زمان ارسال : ۲۰۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه
ایشتار کیفش را روی چمن انداخت و خودش هم کنار کیف دراز کشید. امیرحسین با متانت کنارش نشست. ایشتار به اطرافش نگاه کرد. پارک خلوت بود. شالش را از سر کشید و کلیپس موهایش را باز کرد. موهای فر و بلندش با رقص به دورش پخش شدند. موهای فرش به سیاهی شب میمانست ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
شکوه
00عالی