به چشم هایم نگاه کن، آن گاه دروغ بگو! به قلم معجزه شرقی
پارت سی و ششم :
چند دقیقه چشمهایم را بستم، ارتباطم را با دنیای اطرافم از دست دادم، دیگر هیچ صدایی نمیآمد، فقط صدای خاطره را میشنیدم؛ آهسته، لرزان و پر از تردید...
هراس تمام وجودم را گرفت، چشمهایم را گشودم. تنهایی ترسناک است، چه شجاع باشیم و چه نباشیم...تن ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما