پارت سی و نهم :

ماشین راه افتاد و چند دقیقه ای توی راه بودیم. نگاهمو از روبه رو برنمی‌داشتم و دائم توی ذهنم توضیحاتی که قرار بود برای مامان بابا و فرهود بدم رو مرور میکردم.
مثلا بهشون بگم : ببینید یه ماجرا هایی هست که نمیشه کامل توضیح داد اما میخوام بدونید اون آدم توی ماشین که سوخت و دود شد رفت هوا من نبودم اوکی؟ اصلا بریم آزمایش دی ان ای بدیم ببینیم من واقعی ام یا اون!...شت...خوب معلومه من واقعی ام این

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۶۷ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    من واقعا گیج شدم موضوع از چه قراره وجایی که ماتیلدا به راحتی میتونه در اون حضور پیدا کنه ،بایدزیرنظر لیون و افرادش انجام بشه ،ممنون حانیا جون

    ۹ ماه پیش
  • حانیا بصیری | نویسنده رمان

    ایشالا در پارت آینده مشخص میشه... مررسیی از نظرت😍😘

    ۹ ماه پیش
  • فرشته

    ۲۴ ساله 00

    دقیقااا منم

    ۸ ماه پیش
  • آمینا

    00

    لئون هم خرش میره ها😅

    ۹ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.