طعم تلخ زندگی به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت پنجاه و نهم
زمان ارسال : ۱۲۶۳ روز پیش
مائده لحظهای مکث کرد و بعد لب و دهانش را کج کرد و گفت:« خُبه خُبه... چه
پولشو به رخ میکشه! فهمیدیم بابا که به نون و نوا رسیدی. برو اندازه هیکل خودت و
اون باهم پول بده ببینم چی میخواد زر زر کنه مرتیکه!»
- هرچی زر زر کنه مطمئنأ به نفع تو نیست. برو دنبال سوراخ موش باش که ا
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
نرگس
00یا کیوانه یا محسن😐💔 از مهران ابی گرم نمیشه افتاده گوشه زندون کاش تا نسیم اینا عروسی نگرفتن محسن بیاد واسه نسیم اون توضیحی که منم خیلی میخوام بدونم چیه رو بده🥺
۳ سال پیشفرناز
00بنظرم کسی ک زنگ زد از طرف مائده هس چون مائده ترسیده از مهدخت یجوری میخواد با تهدید بترسونتش ک بیخیال پیگیری جریان باباش بشه
۳ سال پیشآرام
00اومم عالیه. فقط نویسنده جونم ی سوال سوک لب منظورتون از سوک چیه ؟؟؟ ممنونم جواب بدین
۳ سال پیشصدیقه سادات محمدی(نگ | نویسنده رمان
سلام دوست عزیز، ممنون از لطف و نظراتتون. سوک به معنای کنج و گوشه است عزیزم
۳ سال پیشاسرا
20خانم نگارممنون ازاینکه جواب سئوالات همیشه میدیدمرسی بابت هوش ذکاوت درنوشتن
۳ سال پیشحوریا
71خداوکیلی اونجا ک باباش گریه می کرد خیلی حس بدی داشتم با اینکه با مهدخت بد کرد.خدا این مائده رو لعنت کنه(حالا شخصیت داستانه😂).راستی نویسنده بیشتر درباره نسیم بگو. اینی هم ک زنگ زد یا مهران یا محسن
۳ سال پیشنفس
20وا مهران که زندان محسن چرا باید مهدخت بزنگه
۳ سال پیشنفس
00یعنی کیه
۳ سال پیش۰۰
30زود تموم شد☹😐من باز پارت خواست
۳ سال پیش۰۰
30همچنان در حال انتظار برای پارت دیگه!!!!😐قشنگ جایی تموم شد من که تا فردا از کجکاوی پیر میشم نمیگم میمیرم که حالاحالاها آرزو دارم😁
۳ سال پیشدنیا
۱۳ ساله 21خوب بود ولی به نظر من کسی که زنگ زد کیوان بود مهران که نمیتونه زنگ بزنه و محسن هم ربطی به مهدخت نداشت
۳ سال پیشمائده
۱۶ ساله 50الهی ای کاش حالا به نظرتون کی میتونه باشه🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
۳ سال پیش
آرام
00ممنونم صدیقه جون 💝