پارت صد و نود و چهارم

زمان ارسال : ۱۵۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

دایره‌‌های سیاه چشم زن به‌رقص درآمد. سفیدی آن تر شد و دلواپس لب زد:
_ من، خب من یه‌بار...
طاهر اما پلک‌ روی هم گذاشت. پر از درد. دندان‌هایش را بهم فشرد و رگ‌ غیرت کنار پیشانیش را به نمایش گذاشت. گویی تا ته حرف او را خوانده بود و دیگر میلی به‌شنیدن ادامه‌ی آن نداشت. ماه‌صنم اما آهسته دستی به بازوی او کشید و دلواپس ادامه داد:
_ اگه... اگه دیگه نتونم بچه‌دار...
_ بخواب ماه‌صنم.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.