پارت صد و نود و سوم

زمان ارسال : ۱۰۳ روز پیش

ماه‌صنم ولی سرش را به قاب چوبی در چسباند و در حالیکه سعی می‌کرد لبخند بزند بی‌رمق پنجه‌هایش را از هم باز کرد و ناله‌ زد:
_ کوچولو بود. قد هندونه‌ی سر جالیز.
دست طاهر بلند شد‌. با انگشت دسته‌ای از موهای مشکی و سرخود او را که حین تلاش از زیر روسریش بیرون زده بود را مرتب کرد و لب زد:
_ رو سفیدم کردی ماه‌صنم. امروز بیشتر از همیشه عاشقتم.
ماه‌صنم لبخند بی‌جان دیگری زد و بی‌رب

162
54,074 تعداد بازدید
76 تعداد نظر
234 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید