پارت صد و نود و دوم

زمان ارسال : ۱۶۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

ماه‌صنم متعجب و حیران سری تکان داد و پرسید:
_ کجا طاهر؟ نجف‌علی چی‌کارت داشت؟
طاهر با عجله دست داخل جیب کتش برد و رو به‌او گفت:
_ پاشو بپوش باید بریم.
_ طاهر؟
_ الفت دردش گرفته قابلمه نیست کمکش کنه. نجف تنهاس، تو باید بری بالا سر الفت.
_ من؟
طاهر بی‌توجه به بهت و تعجب او دسته کلیدش را برداشت و در جوابش گفت:
_ آره تو. حرف نگیر ماه‌صنم‌ منکه دست تنها نمی‌تونم، یک

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.