اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت صد و نود و یکم
زمان ارسال : ۱۰۵ روز پیش
عصمت ولی به حیرت او پلکی زد و آرامتر ادامه داد:
_ دختر خوبیه. فقط یهکوچولو توجه لازم داره.
سیبک گلوی نامی تکان واضحی خورد. عصمت دوباره گفت:
_ کنارش باشی تلخیاش شیرین میشن. نباشی دو برابر.
نفس گرفت.
_ به شهاب سپردم هر چی بلده بزاره کف دستش تقدیم کنه. قول داده خالص باشه. شمام قول بده خوباشو برداری بداشو بریزی دور.
نامی فقط و فقط سرش را تکان داد. تسلیموار. بدون اعتراض
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.