پارت صد و هشتاد و هفتم

زمان ارسال : ۱۶۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

_ پاشو برو به زنت بگو دیدار به‌قیامت. بگو اگه دختر ارباب حسینی که صبر می‌کنی تا اون روز. بگو صنم گفت پنج سال من درد کشیدم دو روزم تو. بگو اون روزی که سفید بختی دخترش‌و با سیاه‌بختی یکی دیگه مهر کرد باید فکر امروزش‌و می‌کرد.
_ باز که تندی شدی دختر؟ بشین هنوز حرف دارم برات.
_ شرمنده، گوشم پر از حرفای صدمن یه‌غازی که از سر شکم سیری می‌زنن بیرون. می‌رم که تک و تنها تو خونه‌ی خودت است

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.