اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت صد و هشتاد و چهارم
زمان ارسال : ۱۶۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
عجیب بود. سر و شکلش تقریبا با تمام مردان اطرافش فرق میکرد و ظاهری فرنگی داشت. از آن کت و شلوار چهارخانه گرفته تا کروات قرمز رنگی که زیر گلویش آویزان بود. و البته آن عصای گرانقیمتی که بهدست داشت و هیچ بهچهرهی سرحالش نمیآمد. جمعا بوی از ما بهترون میداد و لاغیر. راننده عقب ایستاد. مردی که حسابی ذهن زن را بهخودش مشغول ساخته بود آهستهآهسته پیش آمد و ساعت گرد و طلایی رنگش را از