پارت صد و هشتاد و دوم

زمان ارسال : ۱۷۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

_ از اون آدم پلید هیچی بعید نیست. نمی‌خوام نگرانت کنم، ولی قول بده تا زمانی‌که اینجاییم بدون من جایی نری؟
باز هم ترس آمد و مهمان خانه‌ی قلب او شد‌‌. با این حال آهسته‌آهسته سری تکان داد و چشم بی‌جانی از بین لب‌هایش بیرون زد.
لعنت به‌نظام و تیروتبارش که حتی اسمش لرز به‌جان او می‌انداخت. طاهر اما بی‌خبر از حال او کمی فاصله گرفت و پرسید:
_ راستی عباس کجاست؟ هنوز خوابه؟
ا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.