اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت صد و هفتاد و نهم
زمان ارسال : ۱۷۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
پسر خوبی باشی برات یه بره میگیرم بزرگش کنی، خب؟
نگاه ناراضی کودک به زن بود و گوشهایش با او. دستانش را دور پای پدرش پیچید. اخم تندی به زن جوان کرد و صورتش را پشت پای طاهر پنهان کرد.
ماهصنم ناامید از او سرش زیر افتاد. طاهر اما دست زیر بغل پسرش برد و از روی زمین بلندش کرد. دمی بعد بوسهی ریزی به صورت او زد و گفت:
_ میخوای بابا طاهر قهر کنه؟
عباس سرش را تکانتکان داد. طاهر به ت