پارت صد و شصت و هفتم

زمان ارسال : ۱۵۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

قاسم سرش‌ را بالا گرفت. تلخند ماه‌صنم کشید‌ه‌تر شد و ادامه داد:
_ تو بگو. حق من از زندگی چیه؟ باز به خاطر تو برم زیر یوق نظام، یا بگم تحویلت بدن‌و این ننگ‌و مصیبت‌و به جونم نخرم.
قاسم مات و متحیر فقط نگاهش می‌کرد. ماه‌صنم کامل روی زمین نشست. در حالی‌که زانوی غم بغل می‌گرفت سرش را عقب برد و درمانده به چهارچوب در چسباند‌.
_ چی کار کردی قاسم، چه بلایی سر خودت آوردی که دولت دنبا

171
59,122 تعداد بازدید
84 تعداد نظر
234 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید