پارت صد و شصت و ششم

زمان ارسال : ۱۵۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

حالش خوب بود. حداقل بهتر از لحظه‌ای بود که فکر می‌کرد دیگر خاطرات را در اختیار ندارد. سینی صبحانه را کنار دستش گذاشت و چهارزانو، با همان موهای نم‌دار روی تخت نشست. ته دلش رمق داشت و شکمش سیر بود. و اکنون زمان آن بود که به ادامه‌ی این زندگی پرمخاطره بپردازد.
با اشتیاق برگه‌ها را ورق زد و یکی‌یکی کنار پایش گذاشت. خدا را شکر کرد. داستان تقریبا از جایی بود که دریا شب قبل تمامش کرده بود.

171
59,154 تعداد بازدید
84 تعداد نظر
234 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید