پارت صد و پنجاه و پنجم

زمان ارسال : ۱۷۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

رخساره ولی بی‌تاب بود و صدایش بلند. از صدای گریه‌ی او خاتون چشم باز کرد و نالید:
_ چی می‌گه این بچه باز؟
_ هیچی خاتون. تو بخواب من پیششم.
خاتون بلند شد. بی‌حوصله کف دستش را روی سرش گذاشت و روسری سفیدش را عقب راند.
_ خوابم کجا بود دختر. مگه غصه می‌زاره چشمم روهم بیاد؟
ماه‌صنم خواهر کوچکش را روی زمین نشاند و بی‌وقفه سراغ کمد چوب گردوی ته اتاق رفت.
_ بازم به قاسم فکر می

171
59,313 تعداد بازدید
84 تعداد نظر
234 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید