اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت صد و پنجاه و دوم
زمان ارسال : ۱۷۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
_ وای نه، سرما میخورین که.
_ نگران من نباش. بادمجون بم آفت نداره.
_ عمههه؟
دریا اعتراض کرد. زن ولی سری تکان داد و خواست که دریا درخواستش را اجابت کند.
لحظهی آخر دریا مطمئن از همه چیز در اتاق را باز کرد و رو به او پرسید:
_ خیالم راحت دیگه؟ همهچیتون ردیفه؟
ماهصنم زیر پتو سری تکان داد و برای اطمینان او لب زد:
_ خوبه دخترم. شبت بهخیر.
دریا لبخند زد. قصد خروج کر
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.