پارت صد و شانزده

زمان ارسال : ۱۷۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

و نه دلداری‌های زن کارگر افتاد و نه اصرار مرد.
او در مقابل پافشاری و التماس مادرش فقط اشک ریخت و یاسین که کارکشته‌ی این حرفه بود ادریس ستایش را پیچاند و رفت.
**
بعد از سه روز آشفتگی و جدال این پیامک شد قاتل تتمه‌ی صبرش.
عصبی شماره‌ی صبرا را گرفت و از اتاقش بیرون زد.
زهرا سادات که تمام این سه روز، هر ساعت و هر لحظه به هر طریقی که می‌شد، کنار پسرش مانده بود با دیدن پریشانی

479
96,860 تعداد بازدید
170 تعداد نظر
120 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید