قوانین سرد به قلم مریم السادات نیکنام
پارت صد و شانزده
زمان ارسال : ۱۷۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
و نه دلداریهای زن کارگر افتاد و نه اصرار مرد.
او در مقابل پافشاری و التماس مادرش فقط اشک ریخت و یاسین که کارکشتهی این حرفه بود ادریس ستایش را پیچاند و رفت.
**
بعد از سه روز آشفتگی و جدال این پیامک شد قاتل تتمهی صبرش.
عصبی شمارهی صبرا را گرفت و از اتاقش بیرون زد.
زهرا سادات که تمام این سه روز، هر ساعت و هر لحظه به هر طریقی که میشد، کنار پسرش مانده بود با دیدن پریشانی
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.