پیانولا به قلم مرجان فریدی
پارت چهل و هشتم :
فنجان چای را به سمت لب هایم بردم
_مراقب باشید داغه.
سرم را بالا آوردم و به مهندس زل زدم.
این مرد زیادی جنتلمن بود.
به آرامی کمی از محتویات فنجان را مزه مزه کردم
هرگز از چای بی قند خوشم نمیامد.
_ببخشید دیگه قندون و پیدا نکردیم، بلاخره ساخت و سازه دیگه…
نگاهم را به اطراف دوختم.
نفس عمیقی کشیدم.
_خیلی داره قشنگ میشه.
لبخند زد، موهای جوگندمی اش زیر نور آفتا
مطالعهی این پارت کمتر از ۹ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۶۳ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فاطمه
40این قسمت حداقل یکم امید وار شدم که دیگ ی کم عشق تو وجود میکائیل هست خدا را شکر🥰😂
۲ ماه پیش...
110امیدوارم ی روز بتونم همه کتاباتون رو بخرم چون واقن نویسنده محشری هستید وقتی رماناتون رو میخونم ی جوری غرق میشم توش ک مث فیلم جلو چشم پخش میشه🥲
۲ ماه پیشnew life
110ولی اونجایی ک سیگارشو روشن کرد و جواب عمه خانومو داد بعد دودشو داد بیرون لنتییی اصن همچین سکانسی محشره
۲ ماه پیشنفس
160این عمه لعنتی مگه خودش خونه نداره هر دیقه این جا پلاسه
۲ ماه پیش....
00وایی ذوق وایی شوق
۳ ماه پیشYıldız Sadat
60با توجه های میکائیل دلم قیلی ویلی میشه 🫠 ان شاءالله عمرش کم نباشه❤️ 🩹
۳ ماه پیشمحیا
20با جواب میکائیل عشق کردممممم مرجان دمت گرممم
۳ ماه پیشفرشته
100عمه خانوم: اسم منههه دیهه نیااار😔😂
۳ ماه پیش
110حرکات یهوویی میکائیل هم باحاله ها مخصوصا در حرص در آوردن عمه جوووون🫡😂 روحمو جلا دادی پسر
۳ ماه پیشنور؛
60پیانولا داره زخم های روحم رو نوازش میکنه! انگاری خزان رو بیستر از یه کاراکتر درک میکنم
۳ ماه پیش.
00پارت ۱۳۱ تلگرام پارت چندمه اپ میشه)؟
۳ ماه پیشآتریسا
00ببین عزیزم میشه اوایل پارت ۴۴
۳ ماه پیش.
00خیلی ممنونمم
۳ ماه پیشN
00🥰
۳ ماه پیشلیلی
10قشنگ بود و داره خیلییییی قشنگ تر میشه😭❤
۳ ماه پیشسپیده
40میکائیل دست به کار میشود 😌
۳ ماه پیشرها
30وااای دختر هر پارت که میخونم چندتا حس همزمان بهم دست میده قشنگ می دونی چجوری با روح آدما بازی کنی
۳ ماه پیش
10وای فقط اونجایی که گفت سنت برای کامنت خوندن زیاد نیست من رمانو ول کردم اومدم نظر بزارم که بلاخرههههههههه یکی این پیر زنه بدجنسو خیط کرددددد