پارت چهل و ششم

زمان ارسال : ۲۰۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 13 دقیقه

هاله‌ای از اشک دور چشمانش را گرفت. شک نداشت که مردمک‌هایش توی آن‌همه اشک غلتان بودند... آن‌قدر تصویر مقابلش را تار دید و نفس لرزانی کشید که نزدیک بود از پای بیافتد! رمق از تنش پر کشیده بود و نمی‌توانست یک قدم به جلو بردارد. خشک مثل یک مجسمه هنوز هم ک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.