پارت پنجاه و چهارم

زمان ارسال : ۱۴۹ روز پیش

ونداد برای هزارمین بار غر زد: پس کجا مونده بابا؟ چرا نمیاد؟
یاسمین در جواب بی صبری و شکم پرستی پسرکش با مهربانی گفت: تحمل داشته باش فدات شم. هر جا باشه دیگه الاناست که پیداش شه.
_ الان سه ساعته می گی الان پیداش می شه. ساعت نه شده و شوهر عزیزت نیومده!
وصال خسته از غرغر ونداد، معترض شد: اَاااه... چه قدر غر می زنی ونداد! بچه که نیستی، شونزده ساله ته. دندون سر جیگر بذار. وقتی اومد تموم کی

66
20,512 تعداد بازدید
52 تعداد نظر
95 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید