پارت سی و نهم

زمان ارسال : ۲۲۵ روز پیش

کارمن چشمانش را به سختی از هم گشود و با گیجی اطراف را نگاه کرد. جیمز با صورتی خون آلود روی صندلی یک گوشه‌ی اتاق با طناب بسته شده و از حال رفته بود. ناگهان چیزی مثل برق از ذهنش رد شد و تداعی کرد:

"عوضی! چطور تونستی بزنیش چطوری؟!"

هوش از ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید