خواهر خوانده به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت هفتاد و نهم
زمان ارسال : ۱۳۲۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
صدای بمب شادی بود و فریاد همزمان تولدت مبارک...
نیهان مات و مبهوت به روبهرویش زُل زده بود و قلبش تند میتپید، پلکهایش خشکیده بود و با دهان نیمهباز میز کوچکی را نگاه میکرد که روی آن یک کیک شکلاتی بود و شمع هجده که شعلهاش میدرخشید. سناخان ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
عالی
00عالی