پارت پنجاه و هفتم

زمان ارسال : ۱۱۵ روز پیش

صبح کاویار بهرنگ به خط دومم پیام داده بود: همون جای همیشگی، سبکبار بیا.

تا ابرهای خواب را از سرزمین چشمانم جدا کنم، چند دقیقه ای وقت می برد.

پتوی سنگین را از روی خودم کنار زده، اشارپ بزرگ یاسمنی رنگم را روی شانه های لرزان می اندازم.

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید